تواضع، میوه درخت دانش

تواضع، میوه درخت دانش

درخت بید مجنون

ابراز «نیاز»، نشان تواضع است و اظهار «کوچکی»، نشانه دیگرِ فروتنی. این که در مقام بندگی و عبادت، در پیشگاه خدا «نماز» می‌گزاریم و در نمازهایمان سوره «حمد» را می‌خوانیم، علامتِ پذیرش این نیازمندی و کوچکی در برابر آفریدگار است.


در سوره حمد، به نام خدا آغاز می‌کنیم. «بسم الله» گفتن ما، تکریم ما را در برابر خالق هستی نشان می‌دهد. در همین سوره، خدا را «حمد» می‌کنیم. ستایش نیز علامت دیگر خضوع و تواضع است؛ زیرا متکبران هرگز زبان به شکر و سپاس نمی‌گشایند.

این که خدا را «مالک» حقیقی روز جزا می‌دانیم و از خودمان نفی مالکیت می‌کنیم، اقرار دیگری به نیازمندی و وابستگی ما به اوست.

وقتی منحصراً به بندگی او اعتراف می‌کنیم (ایّاک نعبد) و تنها و تنها از او یاری می‌جوییم (ایّاک نستعین) و خود را به راهنمایی او محتاج دیده، از او هدایت می‌طلبیم (اهدنا الصراط المستقیم)، همه اینها گواه فروتنی و تواضع است.مبادا که از بندگی او دم بزنیم و بنده دیگر باشیم!

مبادا از او هدایت بخواهیم و در عمل، هدایت‌های او را که به صورت «امر و نهی» است، نادیده بگیریم و عصیان کنیم!

رفعتِ ما در تواضع ما نهفته است.

در تمثیل‌های ادبی آمده است: درختی که پربارتر شد، شاخه‌هایش هم سر به زیرتر است. این همان فروتنی و تواضعی است که از «بار دانش» سرچشمه می‌گیرد و در دل‌های پاک از غرور و ریا و وارسته از تکبر و خودبزرگ‌بینی فرود می‌آید و اگر جز این باشد، جهل و غرور و توهم بزرگی در عین حقارت است، اما با نمای فریبنده عقل و علم.

هر کس از راهی دچار خودبزرگ‌بینی می‌شود. کسانی هم از راه معلومات و امتیازات، خود را گم می‌کنند و جایگاه خویش را از یاد می‌برند. علم اگر همراه با ادب و تواضع نباشد و در دل، خاکساری و نوع‌دوستی و فروتنی و خشیت نیافریند، نه دانشور را مایه زینت است، نه طالب علم را به کمال و خداوند نزدیک‌تر می‌سازد و نه رشد روحی و قرب معنوی می‌آورد.

تواضع، بستری برای جریان فیض الهی در دل‌های جویای دانش و حکمت است و تکبر، مانع این فیض بردن است.

افتادگی آموز اگر طالب فیضی                                      هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است

قرآن کریم، گاهی نمونه‌هایی از بندگان فروتن را یاد می‌کند که الگوی ما باشند. پیروی حضرت موسی از حضرت خضر، یکی از آن موارد است. وی که خودش مقام نبوت داشت، در پی «خضر» راه افتاد و قول سکوت و پذیرش و تبعیت و تحمل داد، تا از چشمه دانش او قطره‌ای بنوشد: «هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً؟» (کهف/66)؛ آیا در پی تو راه بیفتم و همسفر تو شوم، تا از آنچه خدا به تو از رشد و حکمت آموخته است، به من هم بیاموزی؟

این ادب و تواضع حضرت موسی در برابر حکمت و علم خضر، به همه ما راه آموختن دانش را نشان می‌دهد؛ یعنی تواضع در برابر معلم و اصرار در طریق کسب دانش و معرفت و نداشتن غرور و تکبر در این راه.

در روایات بسیاری سفارش شده است که هم در برابر استادی که از او علم آموخته‌ایم و می‌آموزیم، فروتن باشیم، هم در مورد شاگردی که به او دانش می‌آموزیم، متواضعانه رفتار کنیم؛ از جمله در این حدیث شریف: «تواضَعوا لِمَن طَلَبتُم مِنهُ العِلمَ.»(1)

این برای جلوگیری از آفتی است که در چنین مواقع و مواردی سراغ انسان می‌آید و او را دچار «غرور علمی» می‌سازد. بعضی‌ها اگر تخصص و تبحر و دانشی دارند، آن را به رخ دیگران می‌کشند و با حالتی مغرورانه و با خودستایی، خود را پیراسته از هر نقص و عیبی می‌بینند و جلوه می‌دهند. این از نقاط ضعف اخلاقی یک دانش اندوخته است.

قرآن کریم از چنین خودستایی و غروری با عنوان «تزکیه نفس» یاد می‌کند و از آن نهی می‌فرماید:

«... فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ» (نجم/32)؛ خود را بی‌عیب و پاک مشمارید.

هر چیزی آفتی دارد. آفت علم هم غرور و خودبرتر بینی است. آفت‌زدگانِ بوستان دانش، قابل ترحمند. بر مرکب دانش سوارند و می‌تازند و گرد و خاک به پا می‌کنند و به دیگران اعتنایی نمی‌کنند، و به خاطر همین حالت، از چشم‌ها می‌افتند. خود را «برترین» می‌پندارند و از هر نقد و انتقاد و تذکری برمی‌آشوبند و آن را حمل بر غرض‌ورزی و دشمنی و حسادت می‌کنند. خود را از هر خطا مصون و ایمن می‌دانند و از این رو، از هیچ تذکری پند و موعظه و درس نمی‌گیرند.

رعایت «حق استاد»، نخستین نشانه «ادبِ علم‌آموزی» است. برخورداری از تواضع و خاکساری و گم نکردن خویش، نشانه دیگری از «لیاقت معلمی» است. آیا درخت دانش ما، پربار است یا بی‌ثمر؟ از یاد نبریم که: فروتنی، میوه درخت دانش است.

 

پی‌نوشت:

1. اصول کافی، ج1، ص36.

 

منبع:

نسیم وحی، ش 2 و 3 ، جواد محدثی .

http://tebyan.net