لطیفه!
مرد : چطور بدون اجازه ی من موهای سرت را کوتاه کردی ؟
زن :مگروقتی تو کچل شدی از من اجازه گرفتی !
**قاضی: چرا پول این آقا راپس نمی دهی ؟!
بدهکار : آقا بی انصافی میکند . الان یک سال است به او التماس می کنم که یک هفته مهلت بده ولی قبول نمی کند.!
** دانش آموز: آقا اجاره! چراهمه می گوین عرضی ندارم ؟ چرا نمی گویند طولی ندارم ؟
معلم: عزیزم اگر برایت بخواهم برایت عرض کنم دو ساعت طول می کشد!!!
**رؤسای تیمارستان در حیاط نشسته بودند . مشاهده میکنند که یکی از دیوانه ها خودش را به آب انداخت و دیوانه ی دیگر به داخل آب می پرد و اورانجات می دهد .
رؤسا گفتند : این دیوانه حتما عاقل شده است و باید مرخص شود . مشغول گفتگو بودند که دیدند دیوانه ی دومی ٬ دیوانه ی اولی را به دار آویخته است . علت را پرسیدند ؟
دیوانه می گوید : به دار آویختم تا خشک شود .!!!!!
** اولی :من نادر شاه افشارم!!!!
دومی : من شاه عباس کبیرم !!!!
اولی : دیدی دروغ می گویی. ما که با هم معصر نبودیم !!!!
** دو دانش آموز در باره ی انتخاب رشته ی تحصیلی گفت و گو می کرد ند.
اولی : من دوست دارم چشم پزشک شوم .
دومی : بهتر نیست دندان پزشک شوی ؟
اولی :چرا؟
دومی : آخه آدمها فقط دو چشم دارند در حالی که دندانهای آنها ۳۲ تا است !!!!!!!!!!!! |