دعایم کن (مادر)

همه تارو پود وجودم فدای دل مادر

 

به خدا مثال دل مادر دل نیست

همه عالم گشتم و گشتم

ندیدم مثال دل مادر

دل برایش قربان کنم کم است

همه تارو پود وجودم

سر رو جانم فدای دل مادر

بخدا نرم تر از دل مادر دل نیست

مادر وجودم در وجودت ماوا گرفت

زندگیم با نام تو معنا گرفت

مادر نفسم از نفس تو وجود گرفت

روشنایی دوچشمم از تو سو گرفت

مادر جان دمیدی در وجودم

وجودم از وجود تو هستی گرفت

زنم بوسه بر خاک پایت

که فردوس زیر پایت جا گرفت

باز نگاهم کن (مادر) که جز صدای تو نیست در گوشم

باز صدایم کن(مادر) که جز نگاهت نگاهی نشناسم

باز دعایم کن (مادر) که محتاج به دعایت هستم

دوست داشتم باز ببینم وقتی که با خداوند راز و نیاز میکنی

چطور دستانت را ساعتها سویش دراز کرده و به او التماس میکنی

دوست داشتم این بار که می بینمت مثل گذشته به گرمی در آغوشم

بگیری و بهم خوش آمد بگی.

نه اینکه وقتی می بینمت تنت بی روح و دستانت سرد سرد باشه

همیشه پیش خدا دعا کردم که دوست دارم زودتر از عزیزانم بمیرم.

می دانم از این سفر برنمی گردی تا اینهمه برای من تکرار شود.

حال من بودنت را بیشتر احساس میکنم همیشه من رو می بینی و

حرفهایم را می شنوی و این یعنی تو نرفتی و هستی و از همیشه به

من نزدیکتری و اکنون که همسایه خدا شدی می دانم هر دعایی که

کرده بودی مورد قبول خداوند واقع شده است.

(مادر) حلالم کن از آنهمه سختی که در کنار م متحمل شده بودی.

همه غم و قصه های ما رو به دوش می کشیدی و لحظه ای دم نمی

زدی و گلایه نمیکردی

آن پند و نصایحت همیشه در ذهن و زندگیم جاریست.

مادر حلالم کن که قبل از رفتنت من فرصت دیدار آن چهره ناز و مهربونت

رواز دست دادم.

تو گفتی بیا کاش می آمدم که شاید در رفتنت تا خیر می شد

مادر رنج کشیده من تو گفتی ولی من باور نکردم.

باز حلالم کن (مادر)

باز دعایم کن (مادر)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد